شماره 15
، 8 تیر ماه 1392
تحلیل حزب تودۀ ایران از اوضاع و احوال ایران در شرایط
کنونی
برای
تحلیل رویدادهای ایران و پی بردن به واقعیت رویدادهای کشور و تاثیر رویدادهای بینالمللی
بر آنها باید دو مسئله مهم در صحنه داخلی و عرصۀ خارجی یعنی فعالیتهای اتمی رژیم
"ولایتفقیه" و در رابطه با آن تحریمهای اقتصادی و بازرگانی و مالی
شورای امنیت سازمان ملل و چگونگی سیر آتی آنها در ایران و درعرصه جهانی را نیز مد
نظر قرار دهیم.
طی یکسال که از
تحریم فروش نفت ایران میگذرد ادامۀ سیاست ماجراجویانه اتمی رژیم و تشدید تحریمها
بویژه تحریم منابع نفت و گاز و فرآوردههای پتروشیمی که نقش درجه اول در اقتصاد
کشور دارد، اقتصاد کشور را بهسوی ورطۀ عمیق ورشکستگی و ازهم پاشیدن روند تجدید
تولید در سطح اقتصاد کشور سوق میدهد و این در حالی است که کشور ما دچار بحران
عمیق ساختاری است.
بدینسان تحریم
کامل نفت ایران با توجه به وابستگی اقتصاد کشور به درآمد ارزی از نفت پیآمدهای
مخرب برای استقلال و تمامیت ارضی کشور ما بهمراه دارد. در چنین اوضاع و احوالی که
مردم میهن ما شرایط دشواری را میگذرانند، رژیم "ولایت فقیه" با ادامۀ
سیاست ماجراجویانه اتمی میهن ما را به لبۀ پرتگاه هولناکی سوق میدهد. در این
شرایط پایان دادن به برنامههای اتمی و پذیرش و اجرای قطعنامههای شورای امنیت
سازمان ملل، مسئله مرکزی است که برای تامین صلح و امنیت در کشور ما ضرورت حیاتی
دارد.
تحلیل وضع ایران
در شرایط بغرنج کنونی ایجاب میکند آرایش نیروها را در داخل کشور و اینکه تودههای
ناراضی چه میگویند و چه میخواهند، مبتنی بر واقعیت موجود در جامعه مورد تجزیه و
تحلیل قرار دهیم.
میتوان گفت که در
شرایط کنونی ویژگی اوضاع سیاسی درون کشور بویژه پس از آغاز تحریم صدور نفت از
تابستان 1391، عبارت است از تغییر تناسب نیروها بزیان جناح خامنهای و طرفدارانش
در جبهۀ حاکمیت (که ادامه فعالیت اتمی و عدم پذیرش قطعنامههای آژانس بینالمللی
اتمی و شورای امنیت سازمان ملل را درکشور دنبال میکنند) و بسود جبهه متحده
نیروهایی که خواهان پذیرش قطعنامههای شورای امنیت و پایان دادن به تحریمها هستند
میباشد. در این مرحله مبارزه مابین دو گرایش در حاکمیت کنونی در جریان است و دو
مسئله عمده یکی مسئله ادامه فعالیت اتمی و دیگری تحریم منابع نفت و گاز کشور هسته
مرکزی اختلافها را در جناحها و نیروهای حاکم تشکیل میدهند.
علت اصلی حاد شدن
اختلاف میان جناحبندیهای رژیم را باید در ادامه و تشدید تحریمهای موجود جستجو
کرد. جناح خامنهای و طرفدارانش دخالت در مسائل هستهای کشور را حق مسلم "ولی
فقیه" میدانند و آن را خط قرمز رژیم محسوب میدارند.
در زمینه دو گرایش
در مسائل اتمی، جناح خامنهای خود را در خط مقاومت و عدم سازش و گرایش و عملکرد
نیروهای مخالف را در خط سازش قرار میدهد. در شرایط کنونی اصرار محافل حاکمه رژیم
در ادامۀ غنیسازی اورانیوم و عدم اجرای قطعنامههای شورای امنیت طی همین یکسال
گذشته ضربات مهلکی بر پیکر اقتصاد بیمار کشور وارد ساخت و در اثر تحریم منابع نفت
و گاز و کاهش درآمد ارزی از محل فروش نفت، در حال حاضر بخشهای صنایع و کشاورزی
دچار مشکلات بزرگی هستند. ادامه تحریمها بویژه تحریم کامل نفت و گاز در تناقض با
منافع سرمایهداران بزرگ غارتگر است. تحریمها منبع غارت این جنایتکاران را که بخش
قابل توجهی از درآمد نفت را به طریق گوناگون چپاول میکنند به شدت آسیبپذیر ساخته
است و در این میان مسئله اصلی بورژوازی تجاری حفظ تامین منافع خود و دریافت سهمیه
ارز از درآمد نفت برای خرید کالاهای مصرفی و نیم ساخته و ماشینآلات از کشورهای
رشد یافته صنعتی وکمپانیهای خارجی است. واضح است که در شرایط تحریم کامل نفت و
گاز کلان سرمایهداران بازاری و بورژوازی بوروکراتیک نمیتوانند از پیامدهای مخرب
تحریمها بر سرنوشت خود هراس نداشته باشند. با اینکه گروههای موتلفه اسلامی و
رسالت- حجتیه- مهدویه خود را پیرو "ولایت" میخوانند، اما فرمانهای
"ولی فقیه" و روحانیون حاکم را تا آنجا میپذیرند که با منافع آنان در
تناقض نباشد. این خود گویای افول نفوذ "ولی فقیه" و نشانۀ تشتت و افتراق
در صف نیروهای مذهبی حاکم است.
جناح خامنهای و
هوادارانش شامل مذهبیون قشری، جامعه روحانیت مبارز تهران و مدرسین طلاب مذهبی قم،
گروهها و دستجات مذهبی هوادار "ولایت" مانند موتلفه اسلامی، رسالت و
حجتیه و مهدویه و ارگانهای سرکوبگر رژیم که به اصل مطلقه "ولایت فقیه"
و در راس آن حاکمیت روحانیون معتقدند در مسائل مربوط به برنامههای اتمی در مقابل
نیروهایی که خواهان اجرای قطعنامههای شورای امنیت هستند قرار دارند.
در چنین وضعی که مبارزه درصحنه اجتماعی و سیاسی میان
نیروهای حاکم در جریان است، میدان برای مانور سیاسی باند "کارگزاران" در
حاکمیت به سرکردگی رفسنجانی و بهرهگیری از این موقعیت مساعد گردید و رفسنجانی که
یکی از دستاندرکاران یورش وحشیانه به حزب تودۀ ایران و از مجرمین اصلی کشتار جمعی
زندانیان سیاسی در زندانهای رژیم درتابستان سال1367 میباشد و دستش آغشته به خون
هزاران نفر از مبارزان راه آزادی، استقلال و عدالتاجتماعی درجریان "فاجعه
ملی" کشتار زندانیان سیاسی است. برای عوامفریبی از موضع طبقاتی خود از "انتخابات
آزاد، شرکت احزاب شناسنامهدار درانتخابات ریاستجمهوری و دوران دیکتاتوری گذشته
است"، سخن میگوید و در این میان اصلاحطلبان و لیبرالها و بخشی از کلان
سرمایهداران و تجار و روحانیون دور او گرد آمدند تا به مقصود اینکه:
شغال بیشه مازندران را
نگیرد جز سگ مازندرانی
زمینه را برای
مقاصدش فراهم نمایند. در مبارزه بین نیروهای حاکم رفسنجانی بار دگر نامزد ریاست
جمهوری شد و برای ادای "تکلیف" به میدان آمد. او برای نجات نظام منحوس و
وابسته اش و تامین منافع طبقات ارتجاعی کلان سرمایهداران و بزرگمالکان وارد
میدان شد تا کشتی در گل نشسته جنایتکاران غارتگر را از باتلاق نجات دهد. او که
فاقد برنامه در زمینۀ اجتماعی، اقتصادی است برای برون رفت از بحران عمیق دامنگیر
رژیم تاکید میکند با درنظرگرفتن سلیقهها مشکلات را حل خواهد کرد.!!
ولی آنچه در کشور
میگذرد مهر باطل بر تصورات خیالپرستانۀ او میزند که در این شرایط دشوار و بغرنج
کنونی بتوان با سلیقههای مختلف کشور را اداره کرد. واقعیات سرسختترند که بتوان
تصورات خیالپرستانه را بجای آنها گذارد.
خانه
از پایبست ویران است خواجه در فکر نقش ایوان است.
رفسنجانی این
عنصرارتجاع بهعنوان "تیرک خیمه نظام" و ناجی کلان سرمایهداران و بزرگمالکان
و همۀ غارتگران و سودجویان جامعه، برای نجات رژیم و حفظ نظام سرمایهداری وابسته
در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد. اما این اعلام نامزدی برای جناح خامنهای و
طرفدارانش غیرمترقبه و ناخوشایند بود. رفسنجانی سرپوشیده با طرح مسائل مورد اختلاف
در حاکمیت مسئله تشدید تحریمها و دشواری اقتصادی که طرح آن بضرر جناح خامنهای
بود، بازی با تضادها را آغاز کرد. جناح خامنهای چارهای جز حذف رفسنجانی نداشت. علت
آن روشن بود. در این شرایط که تضادها درون حاکمیت حاد است، تائید وی برای مرحله
نهایی انتخابات به معنی تکرار جریان انتخابات 1388 بود. رژیم از این مسئله هراس
داشت. در جریان جنبش خرداد 1388 نفرت عمومی مردم از رژیم استبداد مذهبی
"ولایت فقیه" در شهرهای بزرگ بویژه تهران اوج گرفت. در تهران 3 میلیون
نفر وارد صحنۀ مبارزه علیه رژیم شدند. اینکه رژیم توانست از مهلکه جان دربرد، ضعف
عامل ذهنی جنبش یعنی تفرقه در نیروهای مترقی و انقلابی و عدم وجود جبهه واحد ضد
دیکتاتوری با برنامه مشترک بود. که اگر چنین جبههای وجود داشت میتوانست با
سازماندهی تودهها و هدایت مبارزه آنها جنبش را به پیش هدایت کند. در شرایط کنونی
این ضعفی است که فقط با اتحاد نیروهای مترقی و انقلابی میتواند مرتفع شود.
در این شرایط که تضادها درون حاکمیت ادامه دارد فقط یک راه
فراروی جناح خامنهای قرار داشت و آن اعلام عدم صلاحیت رفسنجانی "رئیس شورای
مصلحت نظام" از جانب شورای نگهبان رژیم و جلوگیری از نامزد شدن وی در
انتخابات ریاست جمهوری به بهانه کهولت سن بود. در صورت شرکت رفسنجانی در انتخابات
زمینه برای شرکت کاندید اصلی روحانیون حاکم یعنی کاندید گروههای موتلفه اسلامی و
گروه رسالت-حجتیه در صحنۀ انتخابات تنگ میشد. از این رو آنها برای حذف رفسنجانی
دست بکار شدند و در همان وهلۀ نخست او را با ناکامی روبرو ساختند.
رویداد انتخابات ریاست جمهوری رژیم عاملی در تشدید جنبش مخالفت با روحانیون حاکم
با اعلام اسامی
نامزدهای ریاست جمهوری از جانب شورای نگهبان رژیم، مبارزۀ گروهها و جناحهای
مختلف در حاکمیت برای دستیابی به قدرت دولتی آغاز گردید. اختلاف درون حاکمیت که
زائیده تضادهای سیاسی-اجتماعی درون جامعه است در مبارزۀ گروهها و جناحهای مختلف
در هرم حاکمیت به عیان آشکار میشد. تا آنجا که اختلاف در میان گروههای گوناگون
"اصولگرایان" مانع از توافق آنها بر سر یک نامزد مشترک گردیده بود.
محافل حاکمه
ارتجاعی حسابهایی برای خود داشت که انتخابات به مرحلۀ دوم کشیده خواهد شد و سپس
با دستکاری در نتایج آراء انتخابات نامزد موردنظر را تعیین خواهد کرد. آنها تصور
نمیکردند که در همان مرحلۀ اول انتخابات تودههای میلیونی مردم در جریان انتخابات
خشم و نفرت خود را از روحانیون حاکم به نمایش بگذارند و نامزد جبهه متحده نیروهای
اصلاحطلب، لیبرالها و حتی بخشی از روحانیون به پیروزی دست یابد.
در حالی که در
ایران نفرت عمومی مردم از جنگ سراسر جامعه را فراگرفته است، ادامه تحریمها موجب
گرانی و ناراضی مردم در جامعه گردیده است. در چنین اوضاع و احوالی بار دیگر میلیونها
نفر از مردم میهن ما پس از تجربیات تلخ 16 ساله دوران سازندگی و اصلاحات، در صحنۀ
اجتماعی-سیاسی ایران در جریان انتخابات ریاست جمهوری رژیم، با بهرهگیری از جو
سیاسی حاکم بر کشور خواست تغییرات بنیادین را در جامعه مطرح کردند. این شیوۀ عمل
تودهها در شرایط ترور و اختناق حاکم بر جامعه قبلاً در کشور ما به وقوع پیوسته
بود. (برای نمونه میتوان جریان دوم خرداد 1376 را ذکر کرد.)
در شرایط کنونی
تامین صلح و امنیت در کشور و بهبود شرایط زندگی مضمون و محتوای خواستهایی هستند
که میلیونها نفر از مردم میهن ما در مخالفت با رژیم خودکامه مذهبی حاکم بر کشور
ما در عرصه نبرد با هیئت حاکمه مطرح کردهاند.
تودههای مردم
میهن ما با شناخت روزافزونی که از روحانیون حاکم و نیروهای ارتجاعی در دستگاه
حکومتی پیدا کردهاند، خواهان پایان دادن به رژیم استبداد مذهبی حاکم برای زندگی
بهتر و عادلانه هستند. در واقع میتوان گفت بر پایه شناخت تودههای مردم بود که در
جریان انتخابات 24 خرداد 1392 ریاست جمهوری رژیم، سیاهترین نیروهای ارتجاعی مانند
گروههای "موتلفه اسلامی" و گروه "رسالت-حجتیه" که جناح
طرفداران کلان سرمایهداران غارتگر بویژه تجار بزرگ و بازرگان بازار محسوب میشوند
و اهرمهای سیاسی و اقتصادی کشور را در دست دارند و از جمله روحانیون حاکم و در
راس آنها "ولی فقیه" رژیم ضربه دندان شکنی خوردهاند و آنها با شکستی
ننگآور روبرو شدند.
چنین است پاسخ
تودههای معترض به رژیم حاکم در جامعه ما که در عین حال پایههای قدرت آن را لرزانتر
ساخت. باید خاطر نشان ساخت در اختلاف میان جناح رفسنجانی و جناح خامنهای، حسن روحانی
با پیشنهاد رفسنجانی و یارانش برای پیشبرد نظرات سیاسی مخالف جناح خامنهای نامزد
ریاست جمهوری رژیم شد و در شرایط بمراتب حادتر از مسائل و تضادهای دورۀ ریاست
جمهوری خاتمی به ریاست جمهوری رژیم برگزیده شد. علت موفقیت گروه رفسنجانی-روحانی
در انتخابات از جمله سیاست ماجراجویانه جناح خامنهای در برخورد با مسائل اتمی و
اعمال تحریمها علیه ایران به علت سیاست این جناح است که این مسئله نقش اساسی را
در شکست جناح خامنهای در انتخابات ایفا کرد.
میتوان گفت در این مبارزه هدف جناح رفسنجانی بدست گرفتن
اهرمهای سیاسی کشور و کنار گذاردن خامنهای از رهبری از طریق شورایی کردن
"ولایت فقیه" است.
در این میان
دستگاههای تبلیغاتی رژیم با سوءاستفاده از شرکت وسیع تودهها در صحنۀ مبارزه علیه
محافل ارتجاعی، این حرکت تودهها را که به معنی پایان دادن به وضع موجود و گسترش عدالت
اجتماعی و صلح بود، رای به "نظام" تبلیغ میکنند. در حالیکه این حرکت و
خواست تودهها نه به معنای تائید و یا تقویت نظام، بلکه برعکس نشانۀ تنفر مردم از
جنگ و روحانیون حاکم است.
با یک نظر به
خواستهای تودهها و نیز شعارهای عمده مطرح در جامعه درستی گفتههای حزب ما که با
خواستهای تودههای میلیونی همخوان است را به اثبات میرساند.
بازتاب برنامههای اتمی رژیم در عرصۀ بینالمللی
در شرایط کنونی
جهان با توجه به سیاست نواستعماری امپریالیسم که با استفاده از اهرمهای
سیاسی-اقتصادی عمل میکند، میتوان گفت سیاست اعمال تحریمها در مرحله کنونی برای
پایان دادن به برنامه اتمی رژیم، شرایط مطلوب فشار از درون و پیرامون به رژیم حاکم
از جانب نیروهای مخالف را شدت بخشید و بیش از پیش جناح روحانیون قشری و نیروهای
ارتجاعی در حاکمیت را تضعیف کرد. و این در حالی است که مداخلات نظامی دولتهای
امپریالیستی و بر راس آن امپریالیسم آمریکا در اقدام نظامی علیه سوریه به وخامت
وضع در منطقه خاورمیانه منجر شده و در حال گسترش است.
اکنون که سوریه
سپر بلای کشور ما شده با درنظرگرفتن ماهیت عملکرد امپریالیسم بویژه سیاست نظامیگری
آمریکا و دخالت در امور داخلی دیگر کشورها که در حال حاضر واحدهای نظامی آن در
پایگاههای نظامی خارج از مرزهای آن کشور وظیفه ژاندارم جهانی را ایفا میکند و
ناوگان جنگی آمریکا و متحدانش در آبهای خلیج فارس دست به مانور نظامی میزنند.
درعین حال خطر تهاجم امپریالیسم بر کشور ما منتفی نیست.
باید دید روحانی
که در جریان انتخابات ریاست جمهوری خود را کلید راه حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی،
سیاسی در ایران نامید و تعلیق غنیسازی اتمی را از افتخارات خود عنوان کرد. میتواند
به خواستهای تودهها و عملی کردن گفتههایش مبادرت ورزد.
چنانکه گفتیم در
شرایط کنونی مسئله مرکزی در کشور ما پایان بخشیدن به تحریمها است و پذیرش قطعنامههای
شورای امنیت یعنی توقف غنیسازی اتمی هم با آن پیوند دارد. از آنجا که جناح
روحانیون قشری و نیروهای ارتجاعی مخالف پایان دادن به غنیسازی اتمی هستند.
بنابراین سؤال اینجا است که عاقبت راه حل تحریمها چگونه خواهد بود.
حزب تودۀ ایران با
درنظرگرفتن وابستگی کشور ما به انحصارهای امپریالیستی و تحریم نفت و گاز که نقش
درجه اول در اقتصاد کشور دارد در مردم شماره 12، 1 آبان ماه 91 صریحا اعلام کرد که
روحانیون حاکم چارهای جز پذیرش قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل ندارند. تجربه
جام زهر نوشیدن خمینی و پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از جانب او نشان میدهد
امکان پذیرش قطعنامههای کنونی شورای امنیت مانند پذیرش قطعنامه آتشبس و پایان
دادن به جنگ از جانب روحانیون حاکم دربرابر خطری که آنها را تهدید میکند
وجوددارد. اما امروز وضع موجود مانند وضع زمان پایانجنگ نیست.
پس از آتشبس
خمینی و یارانش برای جلب امپریالیسم و از جمله امپریالیسم آمریکا، سیاست
"دروازههای باز" به قصد جلب سرمایه انحصاری را درپیش گرفتند. سران رژیم
پس از آتشبس برای حل مشکلات عظیم اجتماعی-اقتصادی، موضوع بازسازی را مطرح کردند و
با کمک و دریافت وام خارجی حدود 90 میلیارد دلار از بانکجهانی که مورد حمایت
امپریالیسم آمریکا بود، توانستند با سرکوب و ایجاد جو خفقان و ترور بر جامعه تا به
امروز به حیات ننگین خود ادامه دهند. اینکه روحانی بهعنوان رئیس جمهور چه گامی
درپاسخ به خواستهای تودهها و عملی کردن گفتههایش برخواهد داشت، در آینده نچندان
دور مشخص میشود. هم اکنون که مردم میهن ما شرایط دشواری را از سر میگذرانند.
حزب تودۀ ایران از
پایان دادن به تحریمها و هر اقدامی که هدف آن تامین صلح و امنیت در کشور ما باشد
قویاً پشتیبانی میکند. زیرا تحریمها به وخامت وضع در کشور ما منجر میشود و در
وهلۀ نخست مردم میهن ما را دچار مصائب بیشمار میکند. باید به این وضع پایان داده
شود.
همانطور که در
تحلیل وضع کشور بیان شدهاست اکنون بر اثر تحریمها سقوط ارزش پول ملی در قبال
ارزهای خارجی، کاهش صدور نفت به خارج تا زیر سطح نیم میلیون بشکه در روز، عدم
انتقال دهها میلیارد دلار پول حاصل از فروش نفت به بانک مرکزی ایران، اقتصاد بشدت
وابسته و عقب مانده میهن ما را به ورطه نیستی و نابودی کشاندهاست. علت اصلی همۀ
این مسائل غنیسازی اورانیوم میباشد. برای خروج از بنبست ایجاد شده حزب تودۀ
ایران در این زمینه ضرور میداند نکات زیرین را به مثابه نظرات خویش ارائه نماید:
1- دولت آینده در پاسخ به
خواست مردم ایران با پذیرش قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، مذاکرات جدی را با
آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای عضو دائم شورای امنیت 1+5 آغاز کند.
2- دولت آینده در مذاکرات با
آژانس بینالمللی و شورای امنیت سازمان ملل با تاکید بر حق ایران در بهرهگیری از
غنیسازی اورانیوم تا حدود 3.5 درصد به منظور استفاده پزشکی که در حال حاضر در بیش
از 40 کشور جهان انجام میگیرد، همکاری کامل را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در
جهت ایجاد اعتماد متقابل انجام دهد.
3- مجلس شورای اسلامی با
تصویب مصوبهای تهیه و ساخت سلاحهای هستهای و هرگونه جنگافزار اتمی در ایران را
ممنوع اعلام کند.
حزب تودۀ ایران
برای مردم میهن ما در مبارزهشان علیه رژیم استبداد مذهبی "ولایت فقیه"
در جهت ایجاد آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی و صلح آرزوی پیروزی دارد.
مبارزان
توده ای!
كشور ما
در شرايط حساس و وضع فوق العاده ای قرار دارد. دراين اوضاع متلاطم برای پيشبرد
امر تودهٔ
مردم درهسته های مخفی
حزبی متشكل شويد.
|
از ایران چه خبر
|
· جان کری وزیر امور خارجه آمریکا از هند بخاطر کاهش خرید نفت
از ایران قدردانی کرد و این اقدام هند را گامی مهم در جهت اعمال فشار به جمهوری اسلامی
ایران و برنامه هستهای آن عنوان کرد." (بخش فارسی رادیو فرانسه 3/4/92)
محافل
رسمی دولت آمریکا اجرای تحریمهای شدیدتری از جمله تحریم فروش نفت ایران زیر سطح
نیم میلیون بشکه در روز را مطرح ساختهاند. در حال حاضر کشورهای چین و هندوستان دو
خریدار عمده نفت ایران میباشند. اقدامات آمریکا در جهت تحریم صدور نفت ایران در
حال حاضر تامین نفت چین و هندوستان از عراق و لیبی درنظر گرفته شده است.
· "براساس گزارش بانک مرکزی قیمت مواد خوراکی در یکساله
منتهی به ماه فروردین بطور متوسط 58 درصد افزایش یافته است. که بالاترین رقم در
چند سال اخیر محسوب میشود. (سایت شرق 4/4/92)